هوالحکیم
معرفی اجمالی زکات
«زکات» به مقداری معین در اموال «اغنیا» گفته میشود که تأمین احتیاجات برآورده نشدهی «فقرا»ی جامعه را کفایت میکند. به عبارتی صاحبانِ ثروتِ بسیار، مالک تمام اموالشان نیستند بلکه سهم و روزیِ معین فقرا را می بایست درنظر بگیرند و به عنوان وُکلا یا واسطه خداوند، آن را به دست ذیحقان برسانند. این حق و سهم اجتماعی، در بدترین حالت تا جایی در سبد اموال ثروتمندان وجود دارد که به کمک آن تمام نیازهای معیشتی سایر افراد جامعه برآورده شود. البته منظور از اغنیا مطلق کسانی است که وضع و توان مالی خوبی دارند و مقصود از فقرا یعنی کسانی که برخلاف اغنیا از وضع و توان مالی خوبی، برخوردار نیستند، پس با این بیان اغنیا(زکات دهندگان) و فقرا(دریافت کنندگان زکات) با هم کل جامعه را تشکیل میدهند. همچنین بعد از اینکه فقرای جامعه توانستند با زکات به مثابه کمک خرجی، کسری معیشتیشان را کاملاً پر کنند، مازاد آن صرف مصالح و امور اجتماعی میشود. چنانچه حقاللهِ زکات – که حقالنّاس نیز محسوب میشود – پرداخت گردد، کل جامعه از کارکردهای شایسته آن یعنی «انسانسازی»، «بیمهشدن داراییها»، «رشد اقتصادی»، «تأمین اجتماعی» و «فقرزدایی» بهرهمند خواهد شد.
«زکات» و «اسلام»
از آنجایی که قرار بوده اسلام دین کاملی باشد _ یعنی حاوی بهترین برنامه برای تمامی ابعاد زندگی فردی و اجتماعی انسانها _ طبعاً توقع میرود، موضوعِ زکات را به بهترین وجه در بربگیرد. اول اینکه خداوند در قرآن کریم حکم داده که مؤمنین زکاتِ اموالشان را بیاورند، همانگونه که فرمان صادر شده که نماز را بپادارند. دوم اینکه، شکل انجام این عبادت را همچون نماز با تمام جزئیات و شرایط آن از طریق وحی به پیامبر(ص) بیان(تشریع) نموده است تا ایشان این احکام را برای مردم(مکلّفین) ابلاغ نماید. بخشی از این احکام به محاسبه فریضه زکات مربوط میشود که در رمضانِ سال دوم هجرت، همراه با نزول آیه ۱۰۳ سوره توبه رقم خورد. از آن پس مسلمانان میتوانستند زکات اموالشان را با دستورالعمل مفصل و بسیار دقیقی، حساب کنند و از جهتی زکات به مقوله برجستهی حکومتی برای اداره جامعه تبدیل شد.
ماجرای متروک شدن زکات
به واسطه انحرافاتی که در جهان اسلام پدید آمد، ابتدا زکات از جایگاه حکومتی خارج شد. سپس احکام محاسبه آن نیز به علت «معیوبشدن نظام پولی» و «خصوصیسازی زمین» کارآمدی خود را برای شناسایی تمام اغنیا و میزان زکاتی که هر یک باید بپردازند، بهطور کامل از دست داد. به دلیل سوء فهمِ «شرعیانگاری اصلِ زکات»، استفاده از احکام محاسبه حتی با تغییر نظام پولی و نظم اجتماعی(جایگزینی روابط جدید اجتماعی-اقتصادی به دلیل خصوصیسازی اراضی) ادامه یافت و به همین دلیل زکات حقیقی نیز مورد بیمهری و فراموشی قرار گرفت! از یاد بردن زکات حقیقی و عدم توجه به تعطیلی احکام محاسبه، موجب شد در سطح فراگیری دیگر مسلمانان به این واجب الهیِ مسلّم عمل نکنند و به تبع از برکات وسیع و فراوان آن محروم شوند.
جنبشی برای احیای زکات
پیرو همین مسائل، این جنبش که یک تشکل کاملاً خودجوش و مردمی است در تاریخ ۷ بهمن ۱۳۹۵ اعلام موجودیت نمود. اصولاً جنبش مردمی، گروهی از دل مردم هستند که براساس دغدغهای مشترک، درصدد اصلاح وضع موجود میباشند؛ لذا علیه نابسامانیهای مدنظرشان قیام میکنند تا خواستههایشان محقق شود. همانطور که میدانید، هماکنون شاهد اوضاع نابسامان معیشتی در کشور هستیم و با معضلات اجتماعی گوناگونی دست و پنجه نرم میکنیم که در شأن ملت عزیز ایران نیست. در همین شرایط نگرانکننده، از نظر نظامی به قدری جلو افتادیم که گردنکشان زورگو در جهان را به زانو درآوردیم و حتی از مرحله بازدارندگی هم عبور نمودیم. آیا نمیشود همانگونه که در حوزه دفاعی به چنین اقتداری رسیدیم، وضع اقتصاد کشور را از این حالت اسفبار خارج کنیم؟ آیا ممکن نیست همانطور که جامعه مسلمان را در عرصه قدرت نظامی در برابر کفار مستکبر به اوج عزتمندی رساندیم و به موفقیتهای چشمگیری نائل آمدیم، بر مشکلات فراوان اجتماعی و فرهنگی هم غلبه کنیم؟
چرا نتوانستیم؟
• ما معتقدیم تا وقتی نحوه اداره جامعه همان مدل متعارف تقلیدی باشد و احکام اجتماعی دین را که تا به حال کنار گذشته شده، در ساحت حکومتداری پیاده نکنیم، وضع اقتصاد و فرهنگمان به همین شکل باقی خواهد ماند. مگر اسلام به مثابه برنامه جامع و کامل زندگی برای جامعه، الگوی معیشت تعریف ننموده که به الگوهای متداول دنیا چشم دوختهایم؟ فراموش نکنیم که هدف از انقلاب اسلامی این نبود که صرفاً افراد دارای مناصب حکومتی جابهجا شوند، بلکه قرار بود مدل اداره جامعه هم کاملاً تغییر کند و احکام اسلامی تحقق یابد. از این رو، ما باید به دنبال تحول گسترده در مناسبتهای حکومتی میبودیم و با توجه به آرمانها در شیوه حکمرانی، نهادها و ساختارها بازنگری میکردیم. متأسفانه این اتفاق نیفتاد. جریان انقلابی به دلایل مختلف از این صحنه غافل شد، و به میدان نیامد، عدهای فضا را خالی دیدند و برنامههای سکولار مدنظر خودشان را پیاده کردند که با آرمانهای ما سازگاری نداشت.
• مایه شگفتی است که با وجود برنامه اساسی و مفصل اسلام برای حکومتداری، به نسخههای غربی رو آوردهایم و به این وضع راضی شدیم. مگر بنا داشتیم حکومت ما، حکومت متعارف باشد؟ آیا مشکلات ما به این برنمیگردد که عمده مسئولان فعلی کشور، الگوهای غربی را کارآمدتر از هر برنامهای می بینند و به احکام الهی که ممتازترین راه حلها هستند، باور و اعتماد ندارند؟ چطور مکتب شهادت، کارآمدی فوقالعاده خود را در دفاع از نوامیس نشان میدهد اما اتکا به راه حلهای ممتاز اسلام در صحنه اقتصادی_اجتماعی، چارهساز نباشد؟ لذا با اجرای مناسبات اسلامی که تا به امروز در صحنه جامعه محقق نشدند، قادر خواهیم بود وضعیت اقتصاد و فرهنگ جامعه را به سطحی ارتقا دهیم که کشور ما لائق آن است. به نظر میرسد که باید در این راه قیام کنیم و در همین راستا با بهرهمندی از کلاننگری، همه جانبهنگری و آیندهنگری، طرحی نو دراندازیم. مردم ما حق دارند، طعم تجربه اقتصاداسلامی را بچشند و دستاوردهای آن را از نزدیک لمس کنند.
مفهوم «دینداری»
• ما براین باوریم؛ «دینداری» [فقط] به خواندن نماز نافله، دعای ندبه و توسل، تلفظ صحیح قرائت نماز، حجاب و … خلاصه نمیشود. هرچند هستند بسیاری که تشیّع را در عمل به انجام سفرهای زیارتی و شرکت در مراسم عزاداری محدود میدانند و از نظر اینان متدین را کسی میگویند که محاسن داشته باشد، تسبیح بر دست بگیرد، نمازش را اول وقت بخواند و همراهش نوافل آن را به جا بیاورد، در محافل برگزاری دعا و اعیاد و عزاداریهای دینی شرکت کند. طبعاً چنین قرائتی از دین، با موازین اسلام ناب محمدی سازگاری ندارد. اگر به فقر میلیونها انسان روی زمین اعتراض نکردیم و مقصر را ثروتمندان شکمپُری ندیدیم که حق خدا را نپرداختهاند، باید به مسلمانی خودمان شک کنیم. یک متدین واقعی به دنبال تحقق «عدالت اجتماعی» است و برای «اقامه قسط» قدم برمیدارد.
جنبشی کاملاً مردمی
اگر مطالبه احیا و ترویج جامع زکات به یک مطالبه عمومی و مردمی تبدیل شد، یعنی این حرکت به مردم متکی بود و مردم با آن همراه شدند، به اذن الله استمرار مییابد و در نهایت به پیروزی میرسد؛ در غیر این صورت هرگونه طرحی محکوم به شکست است. یادآور میشویم که منشاء آغاز جنبشها، اذن و اجازه افراد نیست بلکه این حرکتها از برانگیختگی قلبی یک یا چند نفر شروع میشود و به دیگران تسری پیدا میکند. اشخاصی که این جنبش را راهاندازی کردند تنها برای تقرب الهی و به خاطر وظیفه شرعی امر به معروف و نهی از منکر قیام کردهاند. در یک کلام، جنبش مردمی احیای زکات متعلق به همه کسانی است که مخلصانه برای آرمان دست یافتنی احیای زکات قدمی بردارند. به امید خدا این جنبش مهم اجتماعی به گونهای عمل خواهد نمود که الهام بخش حرکتهای آزادهخواهانه در تمامی اقصی نقاط عالم باشد.
مطالبات ما برای احیا و ترویج زکات
قرآن کریم در ستایش مجاهدان راه حق، کارکرد آنان را پس از پیروزی، «اقامهی صلات» و «ایتای زکات» و «امر به معروف و نهی از منکر» میداند و درحقیقت، نخستین و مهمترین وظایف آنان را در هنگام تشکیل حکومت معیّن میکند.[صحبتهای حضرت آقا] جایگاه برجسته زکات ایجاب میکرد که این فریضه بزرگ مورد توجه مسئولین قرار گرفته و در اولویت نخستِ کاری یا به بیان دیگر سرلوحه برنامههای اداره کشور باشد اما امروزه به طور کامل از آن غفلت شده و شاهد کمکاریهای عمیق و گسترده مسئولین در رابطه با احیا و ترویج زکات هستیم. بنابراین در وهله اول، مطالبات و اعتراضات ما در مواجهه با «مسئولین سه قوّه(نمایندگان مجلس، مسئولین دولتی، مسئولین قضایی)» است و سپس نخبگان جامعه، مجموعههای تصمیمسازی، پژوهشگران، صاحبان رسانه و … را در برمیگیرد.
فهرست مطالبات:
- به رسمیت شناختن فریضه زکات در کشور
- به رسمیت شناختن حقوق مالی فقرای جامعه
- بسترسازی برای پرداخت و دریافت زکات
- فرهنگسازی برای ترویج آوردن زکات
- فرهنگسازی برای نشان دادن نهایت قبیح بودن نپرداختن زکات
- مجازات مانعین زکات (گروهی که از پرداخت زکات، امتناع می کنند.)
- اتصال مقدار مشخصی نقره و طلا به واحد پولی (اصلاح نظام پولی کشور)
- ملی کردن اراضی (اصلاح نظام حقوقی اراضی)
- تأسیس وزارت یا سازمان حاکمیتی برای تجهیز و تخصیص زکات
- تأسیس مالیه حکومتی اسلامی
- تحوّل در نظام تأمین اجتماعی
- تولید علوم انسانی اسلامی مربوط به زکات
- کنارگذاشتن تأمین اجتماعی متعارف (از قبیل بیمه های بیکاری، بازنشستگی و شخص ثالث اتوموبیل)
- انحلال مطلق مؤسسات بیمهای در کشور
- کنار گذاشتن سیاست وامدار کردن مردم به خصوص زوجهای جوان و متقاضیان مسکن
- کنار گذاشتن پرداخت یارانههای مستقیم و غیرمستقیم دولتی
- کنار گذاشتن الگوی خیریه
- …